سينمای آزاد Neue Seite 3

cinema-ye-azad

سينمای آزاد

. Postfach 100525 D-66005 Saarbrücken   .Tel: 0049 681 39224 . cinema-ye-azad@T-online.de

آرشيو               کارنامه              عکسها               خبرها                تماس با ما

نوشته ها وگفته های ديگران

سرآغاز

Sunday, July 11, 2004

*مقايسه خنده دار مايکل مور باسينماگران ايرانی


همزمان با هيجدهم تيرماه، سالگرد قيام دانشجويان هموطنمان، نمايش فيلم طلاي سرخ ساخته جعفر پناهي در پايتخت کانادا آغاز شد. برخي از رسانه هاي کانادايي به ستايش از فيلم پرداخته و در جايي جسارت سازنده فيلم، جعفر پناهي را با فيلمساز مستقل آمريکايي مايکل مور مقايسه کرده اند؟! اين در حاليست که چندي پيش جعفر پناهي جلسه داوري فستيوال يونان را به خاطر آنچه " توهين به مسوولان کشورش" مي داند ترک کرده و مايکل مور در بحبوحه درگيري دولتمردان کشورش در کارزار جنگ عراق، ضمن محکوم کردن جورج بوش، ئيس جمهور کشورش در شروع جنگي بي دليل او را عامل کشتار هزاران غير نظامي عراقي و نظاميان آمريکايي مي داند و در اين شرايط بحراني هرگز از" توهين کردن به مقامات کشورش" ابا ندارد

و حال بايد پرسيد وجه تشابه اين دو فيلمساز در کجاست؟

همزمان با نمايش فيلم طلاي سرخ اطلاعيه اي از سوي " کانون هنري ايرانيان آزايخواه- شاخه کانادا" منتشر شد و پيش از آغاز نمايش فيلم در اختيار تماشاگران قرار گرفت که متن آن در زير مي آيد:

دوست سينمادوست؛

به ديدن فيلم طلاي سرخ مي رويد؟!

پيش از ديدن فيلم و دل سوزاندن براي مردمي که به گمان شما از فشار فقر و اوضاع نابهنجار اجتماعي دست به جنايت مي زنند، خوب است بدانيد که:

- کشور هفتاد ميليوني ايران يکي از ثروتمندترين کشورهاي دنيا از لحاظ منابع معدني است و در رديف بزرگترين صادرکنندگان نفت و گاز دنيا قرار دارد. ديکتاتوري مذهبي حاکم بر ايران که پس از قيام مردمي 1357 با کشتار هزاران هزار مبارز راه آزادي قدرت را در دست گرفت در طي نزديک به سه دهه با کشتار و سرکوب مردم زير ستم سرزمين افسانه اي ايران، به غارت دارايي هاي کشور پرداخته و در حاليکه حاکمان مذهبي ايران در رديف ثروتمندترين رهبران دنيا قرار دارند، هفتاد درصد از جمعيت ايران زير خط فقر زندگي مي کنند و براي تهيه غذاي روزانه با مشکلات جدي دست به گريبان هستند.

- اينروزها و همزمان با نمايش فيلم طلاي سرخ مصادف هستيم با سالروز قيام دانشجويي 18 تير 1378 که هزاران دانشجوي ايراني عليه حاکمان مذهبي، قوانين ديکتاتوري و نبود آزادي و دموکراسي يکصدا فرياد مرگ بر حکومت استبدادي سر دادند و قيام خودجوش آنها توسط حکومت و رئيس جمهور مدعي آزادي بيان و گفتگوي تمدنها به خاک و خون کشيده شد و پس از آن همه ساله در سالگرد آن قيام، رژيم ايران در داخل کشور به سرکوب دانشجويان پرداخته و در خارج نيز با نيرنگي تازه قصد منحرف ساختن اذهان عمومي از جريان مبارزات دانشجويي را دارد، يکسال با کنسرت خانم گوگوش، سال ديگر با به مسلخ فرستادن لاله و لادن و تحت الشعاع قرار دادن اخبار بين المللي با هدف منحرف ساختن نگاه رسانه هاي غربي به سرکوب دانشجويان و امسال هم با نمايش فيلم هنرمند معترض جناب جعفر پناهي(؟!!)

- ناگفته پيداست، سينماي ايران که در اين سالها به عنوان سينمايي با مضامين انساندوستانه مطرح شده است نقشي اساسي در رنگ و لعاب دادن به چهره هيولايي آدمکشان حاکم بر ايران داشته و دارد و يکي از ابزارهاي رژيم ضد بشري براي ارتباط برقرار کردن با جوامع غربي است. دهها فيلمي که در اين سالها با نمايش فقر و بدبختي زنان و کودکان ايراني به تماشاگر حساس غربي همواره ترحم آنان را برانگيخته، هرگز به دلايل و ريشه اصلي فقر و نابساماني اجتماعي جامعه امروز ايران نپرداخته و هرگز در مقابل حکومتي که با کشتار و سرکوب و دزدي، نزديک به سه دهه بر قدرت باقي مانده قرار نگرفته بلکه همواره در کنار آن بوده و همزمان نام معترض و مستقل را هم يدک کشيده است!

اگر اين فيلمها ساخته سينماگران مستقل و معترض هستند و اجازه نمايش در داخل کشور پيدا نمي کنند پس چگونه است که هزينه ساخت شمار قابل توجهي از اين فيلمها توسط دولت، تلويزيون وابسته به حکومت و دفاتر تهيه کنندگي وابسته به سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات رژيم تامين مي شود؟!

طبيعي است فيلمي که با هزينه دولت و سفارش وزارت اطلاعات رژيم ساخته شود هرگز حق ندارد که به ريشه معضلات نزديک شوند آنها فقر و رنج و درد و بدبختي زنان و جوانان ايراني را نشان مي دهند اما دليل آنرا شرايط بد جهاني و بحران اقتصادي ناشي از آن مي دانند! و هرگز مسوولان محترم(؟!) کشورشان را به خاطر ناکارآمدي آشکار مخاطب قرار نمي دهند.

- آقاي جعفر پناهي زمانيکه کارگردان مستقل قرقيزي در فستيوال يونان، سينما و سينماگران امروز ايران را با سينما و سينماگران دوران فاشيسم در آلمان مقايسه مي کند، جلسه داوري را به اعتراض ترک مي کند با اين ادعا که به مقامات کشورش توهين شده است(!) همان مقاماتي که در دادگاههاي آلمان به عنوان تروريست و عامل جنايت ميکونوس شناخته شده و تحت پيگرد قانوني هستند. همان مقاماتي که با در اختيار گذاشتن پول و اسلحه از تروريست بين المللي حمايت مي کنند و با حمايت از طالبان در افغانستان و شيعيان جنوب لبنان و امروز عراق نقش عمده اي در بي ثباتي منطقه خاورميانه دارند. همان مقاماتي که اعدام مخالفين حکومت اسلامي را واجب شرعي دانسته و در ميادين شهر، طنابهاي دار بر گردن آزاديخواهان مي اندازند.

- مقايسه مضحک و غير منطقي فيلمسازان سينماي آخوندي با مايکل مور بيشتر به توهين به هنرمند مستقل و جسوري چون مايکل مور مي ماند.

در بحبوحه جنگ عراق و زماني که دولت آمريکا در مخمصه اي غير قابل انتظار گرفتار آمده است کارگردان متعهدي چون مايکل مور با ساخت فيلم مستندي سياستهاي غلط دولت جورج بوش را عامل اصلي جنگ و کشتار در عراق و فقر، بيکاري، نا اميدي و بحران اقتصادي در داخل آمريکا دانسته و با اعتراض شديد به عملکرد حاکمين کشورش ارتباط مخفيانه آنها را با سران تروريست بين المللي از جمله طالبان در سالهاي گذشته زير سوال مي برد.

پرسش اينجاست، کدام يک از اين سينماگران به ظاهر مستقل و ايراني در طي سالهاي جنگ ايران و عراق حتي فيلم کوتاه مخفيانه مستندي ساخت که نشان دهنده مقصر بودن حاکمان مذهبي ايران در به درازا کشيدن جنگ ايران و عراق باشد که باعث ويراني کشور و کشته شدن هزاران هزار جوان ايراني شد؟

کدام فيلمساز امروز معترض از ارتباطات پشت پرده امثال رفسنجاني با کمپانيهاي بين المللي توليد اسلحه پرده برداشت؟!

کدام کارگردان ايراني سرداران سازندگي در ايران را مورد سوال قرار داد که چرا فرزندان خودشان را به جبهه هاي حق عليه باطل نمي فرستند! ( آنگونه که مايکل مور نمايندگان سنا را مورد سوال قرار داد) و کدام فيلمساز ايراني اشاره اي به ثروتهاي افسانه اي رهبران به ظاهر روحاني ايران در خارج از مرزهاي ايران و سرمايه گذاريهاي کلان آنها در کشورهايي چون دوبي، سنگاپور و کانادا کرد؟!

به جاي همه اينها فيلمسازان ايراني با نمايش سطحي زندگي رقت بار کودکان گرسنه اي که براي رفتن به مدرسه به طور مشترک از يک جفت کفش استفاده مي کنند ترحم جهاني را برانگيخته و کاسه گدايي آخوندها را به سراسر دنيا برده پول جمع کرده تا براي بچه هاي پابرهنه ايراني کفش بخرند. اما هيچ کدام از اين کارگردانها در هيچ جشنواره جهاني اعلام نکرد که اگر فرزندان کشور ثروتمند ايران بدون کشور مانده اند و با شکم گرسنه به خواب مي روند نه بر اثر فقر و بحران اقتصادي جهاني بلکه به خاطر ناکارآمدي رژيمي است که تنها هدفش غارت ايران و نابودي و تحقير ايران و ايراني است. هيچ فيلمسازي اشاره نکرد که کودکان ايراني نيازي به ترحم و دلسوزاندن مخاطبان غربي نداشته و ندارند. چرا که بخشي از ميلياردها دلار سپرده سران رژيم اسلامي در بانکهاي غربي نه تنها کودکان پابرهنه ايران بلکه تمام کودکان پابرهنه آفريقا را صاحب کفش خواهد کرد.

- جعفر پناهي به کرات در مصاحبه هايش مدعي مي شود که فردي سياسي نيست و با سياست کاري ندارد و تنها بعنوان يک فيلمساز قصد به تصوير کشيدن فاصله فاحش طبقه فقير و ثروتمند جامعه و عوارض ناشي از آنرا دارد. او هيچگاه اشاره نمي کند که عامل بوجود آمدن اين فاصله و بالا رفتن تکان دهنده آمار جرم و جنايت و فقر و فحشا در ايران تنها به دليل ناديده گرفتن خواستهاي کشور جواني است که هفتاد درصد جمعيت آن زير سي سال است و براي دست يابي به نيازهاي اوليه زندگي اش بايد تلاش بي حاصل دائمي را تا فرسودگي و افتادن به دامان فساد و جنايت، کابوس وار دنبال کند بدون اميد به يافتن راه نجات … چرا که حتي هنرمند به ظاهر مستقل و معترضش نيز با طفره رفتن هوشيارانه از بيان عامل اصلي فقر و رنج و درد و بدبختي يک ملت در بند که ناشي از حکومتي ارتجاعي و فاسد است مناسبات غلط اجتماعي، عوامل فرهنگي، مردسالاري و مشکلات خانوادگي را علل اصلي اوضاع تاسف بار جامعه امروز ايران دانسته و حتي اگر در فيلمهايشان دخترکاني را نشان مي دهند که در خيابان به دنبال مشتري مي گردند، آنرا معضلي اجتماعي خوانده و هرگز به نقش حکومت اسلامي که از سويي زنان را به خاطر عشق آزاد سنگسار مي کند و از سوي ديگر در اداره و هدايت باندهاي قاچاق دختر بچه هاي ايراني به روسپي خانه هاي کشورهاي عربي نقش محوري دارند، اشاره اي جزئي نيز نمي کنند و حتي هر زمان مسوولان عزيز حکومتي - که هزينه ساخت فيلمهاي مستقل آقايان را متحمل مي شوند- زير فشار سياسي جهاني قرار مي گيرند هنرمندان فيلمساز با حضور در فستيوالهاي فيلم مطرح بين المللي با جوايز متعددشان اذهان جهاني را از زير سوال بردن چهره کريه حکومت آدمکش حاکم به افسون سينما منحرف مي سازند.

- آنچه روشن است آنکه امروز مردم آزاديخواه ايران پس از نزديک به سه دهه مقاومت در زندان حاکمان ديکتاتور اسلامي، يکصدا خواهان سرنگوني حکومت مذهبي هستند و در فرداي آزادي و آبادي سرزمين افسانه اي ايران، شکنجه گران، بازجويان و چماق داران ديروز و سينماگران امروز همچون محسن مخملباف ها، احمدرضا درويش ها، بهروز افخمي ها تا امثال کيارستمي ها و جعفر پناهي ها و … که زير نقاب سياسي نبودن از بيان حقايق شانه خالي کرده( اما در واقع با ساختن فيلمهاي خنثي و جشنواره پسند، حرکت کاملا سياسي و هدايت شده اي را دنبال کرده و باعث بقاي چند سال بيشتر رژيم جنايت شدند) در مقابل وجدان بيدار جامعه پاسخگوي عملکرد خيانت بارشان خواهند بود.

زنده باد آزادي

کانون هنري ايرانيان آزاديخواه

18 تير 1383

kanoon_honari@hotmail.com




سرآغاز


This page is powered by Blogger. Isn't yours?